کودکان حق دارند در دنیای کودکانه خود کودکی کنند

اگرچه خانواده نخستین کانونی است که ارزش ها و آرزوهای یک کودک در آن شکل می گیرد، اما والدین باید بدانند که در این محیط کودکان حق دارند در لحظه حال که زمان کودکی آنهاست زندگی کنند و لذت ببرند. این روزها  وقتی که پای صحبت هر پدر و مادری می نشینیم صحبت از کلاسهای متنوعی است که برای فرزندش درنظر گرفته است مثل کلاسهای موسیقی، تقویتی ، زبان و ... آنقدر کلاس که این کودک دیگر فرصت بچگی کردن برایش باقی نمی ماند. فرصتی که حق اوست و این فرصتی است که هرگز برای او تکرار نمی شود، جالب است که بدانید دنیای کودکان بدون بچگی چیز بزرگی را کم دارد و درست مانند  یک شکل هندسی تعریف شده که قسمت بزرگی از آن را مثل سیبی گاز زده باشند.درست است که ما در این میان باید به فکر آینده آنها باشیم وآنها فردایشان را باید از همین امروز بسازند، اما باور داشته باشید که تمام فرصت بچه ها را با این کلاس های گوناگون نابود می کنیم.آنها به محض رسیدن به خانه فقط باید استراحت کنند که این انباشته  شدن خستگی هایشان گاهاً باعث می شود که بصورت یک ناهنجاری بروز کند. در جامعه امروزی فضایی ایجاد شده که زندگی کودکان در کشاکش اعداد و ارقام و رقابت های دنیای ما آدم های بزرگ می گذرد. اما سفارش من این است که بگذارید تنفس کنند و بگذراید شادی را تجربه کنند و اطمینان داشته باشید که موفقیت در کنار شادی و سلامت روح اتفاق می افتد. این کودکی کردن یا شادی و بازی کردن همان است که قرار است فردا کودک درونش را رقم بزند. خیلی از ما با بی توجهی والدین یا حتی خودمان، اجازه بالندگی به این کودک همراه را نداده ایم. پس باور داشته باشید این کودک به خواب و استراحت بیشتر، فرصت بیشتر برای بازی و فراغت و زمانی برای خلوت و تنهایی نیاز دارد. بچگی کردن می تواند زندگی آنها را دگرگون و به آنها کمک کند تا شاداب و با نشاط به سوی کمال حقیقی و هدف آفرینش حرکت کنند. ما باید بدانیم که کودک را نمی شود الزاما منطقی بار آورد و منطق زمانه را در او تلقین کرد. کودکان در سنین مختلف در عوالم متفاوتی زندگی می کنند، اول باید دنیای کودکانه را شناخت و بعد براساس درجات و رشد هوشی آنها یک برنامه ریزی علمی برای منطقی کردن آنها در نظر گرفت. صاحب نظران معتقدند که مربی نیز نباید دوره کودکی را از کودکان بگیرد و به اصطلاح کودک باید کودکی کند و دوره کودکی اش را بگذراند، مربی نباید از آنها توقع داشته باشد که خیلی زود و بی مورد به آدم های عاقل و بالغ تبدیل شوند. کودکان نیاز به تخیل دارند و تخیل در کودک بسیار طبیعی است . پس مربی باید به امکانات روحی و دنیای ذهنی کودک توجه کند وبه مرور آنها را آگاه و منطق رایج زمانه را بدون اینکه جنبه تحمیلی بیابد در آنها ایجاد و اسباب رشد ذهنی کودکان را فراهم کند.(مجتهدی به نقل از مهر نیوز) بازی کودکان باعث تقویت رشد هوشی کودکان  شده و حافظه، دقت و چالاکی آنها را بالا می برد بازی راه را برای مراوده ها و دوستی بچه ها با همسالان خود باز می کند تا بچه ها کم کم خود را عضوی از یک گروه تلقی کرده و رفتارهای اجتماعی را بیاموزند و روانشناسان معتقدند بازی جزء لاینفک زندگی دوران کودکی است و اهمیت بسزایی در رشد و پرورش فکری کودکان دارد. بازی کودکانه ضمن اینکه تاثیر زیاد در رشد شخصیت فرد دارد به کودک کمک می کند تا آمادگی جسمی و روحی لازم را برای مقابله با مشکلات، ارضای حس کنجکاوی، پذیرش نقش ها و مسئولیت های احتمالی آینده کسب نماید. رابرت وایت در مورد بازی کودکان  می گوید "ساعات زیادی را که کودکان صرف بازی می کنند، نمی توان به هیچ وجه تلف شده تلقی کرد اگر چه بازی ممکن است شادی بخش باشد ولی در دوران کودکی یک کار جدی است. پس بدون تردید بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک است".پس بگذاریم کودکان، در دوران کودکی در دنیای کودکانه خود، کودکی کنند. در پایان تاکید می کنم که فرزندان ما واقعا فقط فرزند هستند نه بزرگانی کوچک. پس اجازه بدهیم از کودکیشان لذت ببرند، ما نباید انتظار داشته باشیم که براساس رویاهایمان زندگی کنند، مشکلات ما را درک کنند و یا به جای اینکه با دوستانشان بگردند وقت با ارزش خود را صرف بزرگسالان کنند. جهان پیرامون ما از چشم یک کودک متفاوت تر از یک بزرگسال به نظر می رسد در حقیقت کودکان در دنیای کوچک خود زندگی می کنند، آنها معمولاً نمی توانند همانند بزرگسالان به زندگی واکنش نشان دهند به این دلیل که کودکان تجربه زندگی به اندازه ما را ندارند. 

گردآورنده: باقر رجبی ویسرودی کارشناسي ارشد رشته پژوهش علوم اجتماعي ​و دانشجوی دکتری علوم اجتماعی و مسائل اجتماعی ایران



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 511
برچسب ها : باقر رجبی ویسرودی کارشناسي ارشد رشته پژوهش علوم اجتماعي ​و دانشجوی دکتری علوم اجتماعی و مسائل اجتماعی ایران کودکان حق دارند در دنیای کودکانه خود کودکی کنند,

تاريخ : دوشنبه 20 شهريور 1396 | 6 بعد از ظهر | نویسنده : معین فرد |

بسم الله الرحمن الرحیم

گویند عارفان، هنر و علم کیمیاست     وان مس که گشته هم سر این کیمیا طلاست.

برادر ارجمند و ارزشی جناب سرهنگ باقر رجبی ویسرودی

سلام علیکم

توفیق ورود به دروازه های علم و دانش یکی از موهبت هاست از سوی خداوند علیم که بی شک آدمی در سایه تلاش و جهد در کسب دانش از این موهبت بهره خواهد جست.

امروز با ورود به دانشگاه و طی نمودن مدارج و مدارک عالی علمی در آتی مژده کیمیا شدن را به مس وجودت داده ای و من نیز به نوبه خود کسب موفقعیت در آزمون دکترای ph.d رشته جامعه شناسی مسائل اجتماعی را به شما رهجویان مسیر علم و دانش تبریک عرض می نمایم.

از خداوند متعال استمرار موفقعیت و تداوم دانش اندوزی را برایت خواستارم و امیدوارم در ظل توجهات حضرت ولی عصر (عج) برای میهن اسلامیو عزیزمان ایران افتخار آفرینی نمایید.

از طرف: همکار و ارادتمند شما-  رمضانی



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 913
برچسب ها : پیام تبریک به مناسبت قبولی در آزمون دکتری,جناب سرهنگ باقر رجبی ویسرودی ,در آزمون دکترای ph,d رشته جامعه شناسی مسائل اجتماعی,

تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1396 | 7 بعد از ظهر | نویسنده : معین فرد |

تحلیلی بر آسیب  اجتماعی فرار از منزل

پيچيده­تر شدن روابط اجتماعي، صنعتي شدن كشورها، سست شدن روابط عاطفي حاكم بر خانواده، شكاف بين­نسلي، بيكاري، فقر، مهاجرت بي­رويه به شهرهاي بزرگ و كلان­شهرها، افزايش حاشيه­نشيني و... زمينه مناسبي براي گسترش آسيب­هاي اجتماعي فراهم آورده است. يكي از اين آسيب­هاي اجتماعي فرار دختران، پسران و حتي بزرگترها از منزل مي باشد.

براي ‹‹فرار›› تعاريف متعددي وجود دارد. برخي معتقدند؛ فرار مكانيسمي است در جهت يافتن مجالي براي اثبات وجود فرد كه در خانه چنين فرصتي نيافته است و يا ميل به رهايي از قيد خانواده كه به فرار از سرپرستي و نظارت پدر و مادر منجر مي­گردد. معمولاً فرار به منظور دوري يا اجتناب از بعضي چيزها، يا براي يافتن و به دست آوردن بعضي چيزهاي ديگر صورت مي گيرد.

فرار از خانه معلول شبكه پيچيده اي از عوامل مؤثر خانوادگي، رواني، اجتماعي و فرهنگي در سطح خانواده، مدرسه و اجتماع است و از آن حيث كه نه­تنها فرد را در معرض آسيب­هاي جدي رواني و جسمي قرار مي دهد، بلكه در صورت عدم انجام اقدامات مؤثر براي حل آن، به كانون خانواده و اجتماع آسيب جبران­ناپذيري وارد مي­كند بايد مورد توجه جدي مسئولان حكومتي، خانواده­ها و نهادهاي مردمي قرار گيرد. از همه مهم­تر اين­كه در برخي موارد فرزندان، قربانيان اين­گونه رفتارها مي­شوند و از سويي ديگر، بخشي از نيروي كار و توليد جامعه و سلامت جسم و روان تعداد قابل­توجهي از افراد فرداي جامعه از دست خواهد رفت.

امروزه فرار نوجوانان از خانه و ترك اعضاي خانواده، بدون اجازه والدين يا وصي قانوني و یا همسر، در واقع نوعي واكنش نسبت به شرايطي است كه از نظر فرد نامساعد، غيرقابل تحمل و بعضاً تغييرناپذير است. ارائه آمارهاي رو به افزايش در رسانه­ها و رؤيت آشكار اين دختران در معابر عمومي، بر نگراني­ها بيش از پيش دامن مي­زند و تبعات منفي آن به عنوان يک عارضه و آسيب اجتماعي، تأثير بسيار نامطلوبي بر جامعه مي­گذارد. گرچه آمار مربوط به دختران و زنان فراری جزو آمارهای محرمانه‌ای است که کمتر از سوی مسئولان و نهادهای ذی‌ربط اعلام می‌شود، اما واقعیت جامعه امروز نشان می‌دهد، بحث زنان و دختران فراری پدیده‌ای نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت و بايد علاوه بر مطرح کردن علل و عوامل این آسیب اجتماعی، به رفع مشکلات افرادآسيب­پذيري پرداخت که قصد فرار از خانه و کاشانه خود را دارند.

بی‌شک نقش خانواده در فرار زنان و دختران از خانه را نمی‌توان کتمان کرد، اما دستگاه‌های مختلف می‌توانند با ارائه آموزش‌های صحیح به خانواده‌ها و همچنین به زنان و دختران آسیب‌دیده از بروز اين پدیده ناخوشایند جلوگیری کنند. بسیاری از زنان و دختران فراری مبتلا به طردشدگی هستند. طردشدگی یکی از احساس­های بسیار دردناک روانی است و هیچ پدیده­ای به اندازه آن آسیب­زا نیست و این احساس در نهایت منجر به رفتارهای ضد اجتماعی می­شود.

آمارهاي بدست آمده در گيلان نشان­دهنده متفاوت بودن انگيزه افراد فرارى است، اما انگيزه­هاى ذيل بين همگان عموميت دارد:

1. اثبات وجود و جلب توجه اطرافيان و اجبار آن­ها براى اجراى تمايلات و خواسته­هاى خويش 2. تحت فشار قرار دادن خانوده براى تحقق خواسته­هاى خود در خصوص زندگى آينده (ازدواج با فرد مورد نظر) و موقعيت بهتر 3. رهايى از هنجارها، فشارها، تحميل­ها، قيد و بندها، خشونت­ها و آزارهاى خانواده و كسب آزادى عمل در رفتارهاى فردى و اجتماعى 4. لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ايجاد بدنامى يا مشكل براى آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگى به خانواده 5. فرار به جهت حفظ آبرو و يا احساس گناه (در مواردي كه مورد آزار جنسي قرار مي­گيرند)

زنان متأهل نيز متأثر از عواملي چون بيكاري شوهر و به تبع آن مشکلات مالی و خرجی ندادن، تنوع­طلبي و يافتن معشوقه جديد، اعتياد شوهر و عدم پذیرش و عدم حمایت زن توسط خانوده خود و يا شوهر در مقابل مشکلات بوجود آمده از سوی شوهر، تهمت­های ناروای شوهر، بدبین بودن و فحاشی شوهر نسبت به زن و خانواده­اش، بی­اعتنایی و فقدان محبت در خانواده، جلوگیری از رفت و آمد زن با خانواده­اش، اعمال خشونت­های فیزیکی از جانب شوهر و عدم تمایل خانواده زن یا شوهر برای نگهداری از او پس از زندانی شدن شوهرش اقدام به فرار مي­كنند.

فرار از خانه به هر دليلي كه باشد تبعات سنگيني براي فرد، خانواده و اجتماع دارد و از آن­جايي كه آمار وقوع آن در گيلان رو به افزايش است ضروري است ابعاد مختلف پدیده اجتماعی خانه­گریزی مورد بررسي قرار گيرد و با تحقیقات میدانی گسترده و بهره­گیری از محققان، روانشناسان، مددکاران اجتماعی و... تصميمي جدي در خصوص رفع اين معضل اجتماعي گرفته شود.

گرد آورنده: معین رمضانی- کارشناس فقه و مبانی حقوق اسلامی



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 631
برچسب ها : معین رمضانی, کارشناس فقه و مبانی حقوق اسلامی,تحلیلی بر آسیب,اجتماعی فرار از منزل,فرار از خانه معلول شبكه پيچيده اي از عوامل مؤثر خانوادگي, رواني, اجتماعي و فرهنگي در سطح خانواده,

تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 | 6 بعد از ظهر | نویسنده : معین فرد |

مدرنيته و افزايش آسيب هاي اجتماعي

در طول تاريخ بشريت و بر اساس مستندات و مصاديق در دسترس بشر همواره به سمت و سويي تکامل يافته است که ضمن افزايش ضريب امنيت و آسايش خود و همچنين دستيابي به مرتبه اي از نظام سلامت، با توسعه دانش و بهره گيري از آن براي اختراع و توليد ابزار مورد نياز رفاه نسبي را کسب نمايد.

آنچه بديهي است بشر هيچ گاه از اين تلاش و حرکت در اين مسير صعودي دست برنداشته است به گونه اي که در اعصار گذشته همواره ميزان دسترسي وبهره برداري انسان از طبيعت وظرفيت هاي پيش رو نسبت به قبل سير رشد را نشان داده است.

با ذکراين تفاسير بايد اين گونه در نظر داشت که پيشرفت و توسعه از يک طرف و فضاي حاکم بر جامعه از طرفي ديگر دو مقوله مرتبط و مکمل هم هستند بدين معنا که جنبه هاي مثبت توسعه زماني محقق شده و نمود بيشتري نسبت به جنبه هاي منفي آن پيدا مي کند که زمينه هاي آن در جامعه از قبل مهيا و پديدار شده باشد تا ظرفيت پذيرش و بهره گيري از نقاط مثبت ايجاد شود.

در عصر مدرنيته امروزي و پيشرفت تکنولوژي در بالاترين حد به خوبي شاهد هستيم که ساختارهاي اجتماع،نوع وماهيت ارتباطات اجتماعي،گفتمان هاي بشر و...دچار تحول و تغيير اساسي شده است و لذا آنچه در اين ميان به شدت مورد تهديد قرار مي گيرد داشته ها و آموخته هاي فرهنگي و اعتقادي بشريت است چرا که در پس اين مدرنيته شدن شاهد تغيير ارتباطات اجتماعي و تماس فرهنگ هاي متمدن و غيرمتمدن در فرا مرزها هستيم.

بنابراين بايد مدرنيته شدن را براي جوامعي همچون کشور عزيزمان ايران که مجهز به ناب ترين فرهنگ ديني و غناي اسلامي بوده و از طرفي تمدن چند هزار ساله آن نمايانگر عمق دانش و اخلاق است ، تهديدي جدي تلقي کنيم.

شايد اين سوال در ذهن ايجاد شود که چگونه ماهيت مدرنيته ميتواند تهديدي براي بشريت باشد؟در پاسخ بايد اذعان داشت خود مدرنيته و ماهيت آن براي يک جامعه بشري نه تنها مضر نيست بلکه موجب تعالي انسان در بخش هاي مختلف اجتماعي ميشود اما آنچه در اين ميان تهديد محسوب ميشود کارکردهاي آن و تغييراتي است که در ساختار اجتماع پذيرنده ايجاد ميکند با اين پيش فرض که جوامع پذيرنده داراي فرهنگي متمايز از مبدا توليد مدرنيته باشند.

براي توضيح بيشتر بايد گفت:مدرنيته شدن در واقع مفاهيم و مصاديق فرهنگي نويني را با خود به همراه دارد که اين مفاهيم فرهنگي در تعارض و تضاد با فرهنگ جامعه پذيرنده اي هستند که هيچ گونه سنخيت و تناسب فرهنگي با جامعه فرستنده ندارند ولذا در شکل زندگي اجتماعي و پوسته اجتماع رفاه نسبي و افزايش امکانات و دانش نمايان شده اما در هسته ودرون اجتماع که اعتقادات و فرهنگ بنيادي در تمامي زمينه ها وجود دارد تزلزل وچالش ظهور پيدا ميکند.

بنابراين ظهور عصر تکنولوژي ومدرنيته شدن از يک طرف موجب افزايش سطح رفاه و سلامت جوامع اسلامي همچون ايران خواهد شد واز طرفي اگر اقدامات مقابله اي فرهنگي با تعارضات موجود در آن از سوي جامعه پذيرنده صورت نگيرد قطعا افزايش آسيب هاي اجتماعي را در پي خواهد داشت.

در پايان بايد خاطر نشان کرد: راه جلوگيري از اين افزايش آسيب هاي اجتماعي و بهره گيري مناسب از جنبه هاي مثبت پديده مدرنيته شدن در واقع استفاده بهينه از ظرفيت ها و داشته هاي دروني و اتکا به فرهنگ ديني و انقلابي است و لذا مي طلبد همچنان که اين مسير توسط مقام معظم رهبري(مدظله) مشخص و تبيين شده و توسط نهادهاي مختلف در دست اجراست در آينده نيز به صورت پيش رونده تري مد نظر قرار گرفته تا بتوان توامان با تبديل تهديدات به فرصت هاي ارزشمند هم از جنبه هاي مثبت استفاده وهم جنبه هاي منفي را خنثي کرد.

تهيه و تنظيم : باقر رجبي ويسرودي:  کارشناسي ارشد  رشته پژوهش علوم اجتماعي 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 1067
برچسب ها : باقر رجبي ويسرودي,کارشناسي ارشد,رشته پژوهش علوم اجتماعي ,مدرنيته و افزايش آسيب هاي اجتماعي,

تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 | 5 بعد از ظهر | نویسنده : معین فرد |

مديريت جهادی، عزم ملي                                         

مقدمه

دو دهه از نامگذاری سال‌ها به اسامی متنوع از سوی مقام معظم رهبری می‌گذرد. (اسامی‌ای که در ابتدا زینتی به نظر می‌آمد، اما رفته رفته مشخص شد که اینگونه نیست و هدف رهبری فراتر از متبرک کردن سال به نام خاصی است). هر چند که ظاهر قضیه چیز دیگری را به ذهن منعکس می‌نمود. استفاده از نام امامان معصوم و رهبر انقلاب امام خمینی(ره) و نام‌هایی که سنخیت کمتری با این دسته از نام‌ها دارند مانند سال اشتغال و یا اتحاد ملی و همبستگی اسلامی از انواع نام‌هایی بودند که در ابتدای هر سال از سوی ایشان اعلام گردید.

علت نامگذاری‌ها چه می‌تواند باشد؟ این سوالی است که از جوانب گوناگون می‌توانیم به آن پاسخ دهیم. اولین ویژگی این نام‌ها را باید در ارتباط با زمان و اتفاقات و حوادث گذشته آن دانست. اصولاً این ابتکار تقریباً منحصر به فرد که بعدها مورد دست یازیدن عده‌ای دیگر مثلاً گروه‌های معاند نظام خارج از کشور قرار گرفت خود نمونه ای از رهبری و مدیریت کلان بود. در این نامگذاری‌ها سعی شده بود سال جدید در کنار تمامی مسایل و برنامه‌ریزی‌های کلان بخش ویژه‌ای نیز در نظر گرفته شود. علاوه بر حوادث گذشته پیش‌بینی آینده و در واقع نوعی آینده‌نگری هم دراین اسامی می‌توان یافت. در حقیقت با یک پیام نوروزی از سوی مقام معظم رهبری تا آخر سال تکلیف خیلی‌ها روشن می‌شود. برای مثال سالی که به سال اشتغال نام گرفت و این نامگذاری در راستای شعارها و برنامه‌های اقتصادی دولت قرار داشت و از این جهت شبهه حاکمیت دوگانه از بین رفت. از طرفی رکود اشتغال و پرداختن جامعه سیاسی کشور به بحث‌های بیهوده تهدیدی جدی برای کشور تلقی می‌شد. ولی این نامگذاری انتظارات را در راستای نیاز واقعی قرار داد.از دیگر علل این نامگذاری‌ها همگرایی تمامی فعالیتها در راستای هم بود تا برایند مطلوبی نیز پیگیری به دست آید. به بیان دیگر مهم ترین دغدغه و نیاز مادی و معنوی کشور از سوی رهبر اعلام می شد و تمام ارکان اجرایی و قانونگذاری موظف به بکارگیری ظرفیتهای خود در راستای آن می شدند.

مدیریت جهادی چیست؟

اکنون و پس از شناخت تعاریف ناصحیح از مدیریت جهادی، وقت آن رسیده است که با توجه به مؤلفه‌هایی که از سخنان مقام معظم رهبری به دست آورده‌ایم، به تعریف مورد نظر خود از «مدیریت جهادی» بپردازیم. 

1. عشق، ایمان و کار براى خدا

نظام ارزشی اسلام به انسان می‌آموزد که رفتارهای خود را به‌گونه‌ای سامان دهد که در اثر انجام آن‌ها، آدمی به خداوند متعال نزدیک شود و کمالات معنوی و ارزش‌های والای الهی به دست آورد. انجام کارهایی که در عرصه‌ی مدیریت به وقوع می‌پیوندد نیز مشمول همین قاعده خواهد بود. از این ‌رو یک «مدیر جهادی» مردم را بنده و مخلوق خداوند می‌داند و خدمت به آن‌ها را عبادت می‌شمرد.

در ضمن مدیری که دارای تفکر جهادی است تمام همّ‌وغم خویش را «رضایت الهی» دانسته و به دنبال مطرح نمودن خویش و کسب مقام و شهرت نیست. فرد جهادگر هرچه به خدا نزدیک‌تر شده و جهاد خود را ناب و خالص برای خدا انجام دهد، اکسیر جهاد او نیز ناب‌تر و کمیاب‌تر می‌شود و بالعکس.

البته یک مدیر مسلمان ممکن است نگاهی غیرعبادی به کار خود داشته و مانند پدیده‌ای مادی و دنیایی با آن برخورد کرده و نگاه خشک علمی و آکادمیک به آن داشته باشد. چنین مدیریتی حتی اگر موفقیت‌هایی نیز در پی داشته باشد، آن موفقیت‌ها بسیار ناچیز بوده و چنین نحوه‌ی مدیریتی را نمی‌توان «مدیریت جهادی» نامید.

2. جدیت، خستگی‌ناپذیری و شوق به کار

در ضمن برشمردن تعاریف اشتباه از «مدیریت جهادی»، تعریف آن را به «مدیریت پرقدرت» صحیح ندانستیم و توضیحات بیشتر را به اینجا حواله دادیم. اکنون در توضیح بیشتر آن مطلب عرض می‌کنیم که «مدیریت جهادی» مدیریتی است همراه با جدیت، خستگی‌ناپذیری و شوق به کار. پرقدرت بودن به‌تنهایی اگر همراه با جدیت و شوق نباشد، ممکن است در ادامه و بر اثر برخورد با مشکلات مسیر، به سرخوردگی و ناامیدی منجر شود. «مدیر جهادی» کار را با جدیت، شوق و خستگی‌ناپذیری انجام می‌دهد، نه فقط پرقدرت و احیاناً برای اسقاط تکلیف!

بهترین شاهد برای مطلبی که گفتیم، مرور حوادث سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی و بازخوانی آن چیزی است که بر بعضی مدیران اوایل انقلاب رفته است. این افراد هرچند در ابتدای کار بسیار پرقدرت وارد میدان کار شده بودند، اما خسته شدن در برابر طوفان مشکلات و به‌اصطلاح عامیانه، «بریدن» این افراد، شاهدی است بر جهادی نبودن مدیریت‌های این‌چنینی! روحیه‌ی جهادی با حرکت طبیعی در تعارض است و نسبت این دو، نسبتی معکوس است؛ یعنی هرقدر که انسان بخواهد امور دنیا و آخرتش را از مجاری عادی و با حرکتی طبیعی انجام دهد به نتیجه نخواهد رسید. لازمه‌ی روحیه‌ی جهادی حرکتی بی‌وقفه در هر شرایط مکانی و زمانی و امکاناتی است و این امر، یعنی دارا بودن روحیه‌ی «خستگی‌ناپذیری»، آن‌چنان‌که رزمندگان دفاع مقدس الگوی عملی آن بودند که در سخت‌ترین شرایط، گاه تا چند شبانه‌روز، بدون استراحت به جهاد فی‌سبیل‌الله می‌پرداختند.

قرآن کریم نیز در آیه‌ی 87 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ...» یعنی خداوند به موسی، کتاب تورات عطا فرمود و پس از آن پیامبرانی پشت سر هم فرستاد تا دین الهی را تبلیغ کنند. این آیه نیز به ما می‌فهماند که یکی از نکات لازم در راه رسیدن به موفقیت، پیگیری و تداوم برنامه‌ها برای حصول نتیجه‌ی نهایی است. همچنان‌که خداوند، پیامبران را پشت سر هم برای دعوت مردم فرستاده است.

پرقدرت بودن به‌تنهایی اگر همراه با جدیت و شوق نباشد، ممکن است در ادامه و بر اثر برخورد با مشکلات مسیر، به سرخوردگی و ناامیدی منجر شود. «مدیر جهادی» کار را با جدیت، شوق و خستگی‌ناپذیری انجام می‌دهد، نه فقط پرقدرت و احیاناً برای اسقاط تکلیف!

3. گام‌های بلند

برداشتن گام‌های بلند و ریسک‌پذیر بودن، یکی دیگر از مؤلفه‌های «مدیریت جهادی» است. البته بدیهی است که ضمانت موفقیت و پشتوانه‌ی هر گام بلندی، بررسی‌های علمی و داشتن برنامه‌ی صحیح است که یک «مدیر جهادی» از آن‌ها برخوردار است. نمونه‌ی این گام‌های بلند و ریسک‌پذیری را در «مدیریت جهادی» دولت نهم و طرح‌هایی مثل هدفمندسازی یارانه‌ها، سهمیه‌بندی بنزین و مسکن مهر دیده‌ایم و اگر احیاناً در بخش‌هایی از این طرح‌ها با مشکلاتی مواجه بوده‌ایم، ناشی از کم‌دقتی در مقدمات و طرح‌ریزی‌های اجرایی بوده است.

4. چالش با موانع و عبور از آن‌ها

مقام معظم رهبری چالش با موانع را از ویژگی‌های «مدیریت جهادی» معرفی کرده‌اند. این موانع چنانچه در لابه‌لای بیانات معظم‌له نیز ذکر شده‌اند، می‌توانند ضعف‌های فکری و عقلانی، راحت‌طلبی، آسان‌گرایی، آسان‌پنداری، گریز از چالش‌ها، عادت‌های تاریخی (مثل «ما نمی‌توانیم») و چیزهایی از این قبیل باشند که یک «مدیر جهادی» با توکل به خداوند متعال و با جدیت و خستگی‌ناپذیری خود از تمامی این موانع به سلامت عبور خواهد کرد.

5. شتاب همراه با تدبیر

غیر از برداشتن گام‌های بلند، داشتن شتاب مناسب نیز از ویژگی‌های یک «مدیر جهادی» است. چه بسیار کارهای مفیدی که به خاطر تأخیر و عدم شتاب مناسب، در زمانی به انجام رسیده‌اند که یا دیگر هیچ فایده‌ای نداشته‌اند و یا بسیار کم‌فایده بوده‌اند. البته همان‌طور که در عنوان مبحث ذکر شده، این شتاب به‌هیچ‌وجه منافاتی با تدبیر ندارد و اساساً تدبیر امور ملازم با کندی نیست. در نتیجه، باید گفت تدبیر به موقع و شتاب در انجام کار ضامن موفقیت یک «مدیر جهادی» در وظایف محوله است.

6. بصیرت و عدم غفلت از وجود دشمن

بصیرت، دشمن‌شناسی و عدم غفلت از وجود دشمن، جزء مقومات یک «مدیریت جهادی» به شمار می‌روند و همان‌طور که مقام معظم رهبری تأکید کرده‌اند، «هر تلاشى را جهاد نمی‌گویند؛ ممکن است کسى یک کار علمى‌‌اى هم بکند، [اما] جهاد نباشد. جهاد آن حرکتى است که در مواجهه‌‌ى با یک خصم، با یک دشمن، انجام می‌گیرد.»

لزوم داشتن بصیرت برای یک مدیر جهادی از آیه‌ی 45 سوره‌ی مبارکه‌ی ص نیز قابل استفاده است. آنجا که خداوند متعال در ضمن برشمردن صفات ویژه‌ی پیامبران الهی، که مدیران جهادی نمونه بوده‌اند، می‌فرماید: «وَاذْکُرْ عِبَادَنَا اِبْرَاهِیمَ وَ اِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ اُولِی الاَیدِی وَ الاَبْصَارِ» یعنی از پیامبران پیشین، ابراهیم و یعقوب و اسحاق یاد کن که دارای قدرت و بصیرت بودند.

7. عدم فراموشی آرمان و جهت

و آخرین مؤلفه‌ای که از بیانات رهبری معظم استفاده می‌شود و به نظر می‌رسد در «مدیریت جهادی» نقش محوری داشته باشد، فراموش نکردن آرمان‌ها و گم نکردن جهت و مسیر است. بهترین تعریف از آرمان‌های نظام را هم باید در بیانات خود معظم‌له یافت. از جمله ایشان در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 14 شهریور 92، در ضمن بیاناتی می‌فرمایند:

 «آنچه ما تصور می‌کنیم که وظیفه‌ی ماست، وظیفه‌ی مجموعه‌ی مسئولان کشور است، وظیفه‌ی دولت جمهوری اسلامی است، این است که این سه مؤلفه‌ی بزرگ را برای همه‌ی تصمیم‌گیری‌ها و همه‌ی اقدام‌ها در نظر داشته باشند: 

مؤلفه‌ی اول عبارت است از آرمان‌ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی که این اهداف و آرمان‌ها مطلقاً نبایستی از نظر دور بشود که آرمان نظام جمهوری اسلامی را می‌شود در جمله‌ی کوتاهِ ایجاد تمدن اسلامی، خلاصه کرد.

تمدن اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادی می‌تواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد، زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت؛ تمدن اسلامی یعنی این. هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است.

مديريت جهادي در عرصه فرهنگ

 فرهنگ جهادي يک مفهوم کلي است که ازجمله مصاديق آن دين محوري، ولايت مداري، ايثار و ازخودگذشتگي، مردم گرايي، ارزش مداري، انعطاف پذيري، خودباوري، نوآوري، پويايي، ماموريت پذيري و... مي‌باشد. مديريت جهادي در عرصه فرهنگ را مي توان عمل، فراگرد، پيامد يا حالتي دانست که براي تعالي انسان ها پديد مي آيد و اين به نوبه خود به معني پيش بردن، روان سازي رشد، متحول کردن فرصت ها،کامل کردن، برتري بخشيدن يا بالابردن امور انساني است. بنا به تعبير مقام معظم رهبري عرصه فرهنگي، عرصه جهاد است، لذا کساني که در عرصه فرهنگي حضور داشته و مديريت مي نمايند بايد حق جهاد را بجا آورند و آن گونه که شايسته است به ترويج ارزش هاي ديني و واقعيات انقلاب اسلامي و دفاع مقدس بپردازند. مديريت جهادي در عرصه فرهنگ مجاهدت، فداکاري و ازخود گذشتگي مي خواهد و با دستور و حُکم پيش نمي روند بلکه لازمه موفقيت در اين عرصه، انگيزه، ايمان و حضور فعال انسان هاي معتقد به ارزش هاي ديني و انقلاب اسلامي است. نظريه و عملکرد مديريت جهادي در عرصه فرهنگ نخست بر جنبه‌هاي انساني و اجتماعي سازمان توجه دارد. مديريت جهادي در اين عرصه براي بهتر کار کردن از رويکردهاي ديگري ياري مي گيرد، به ساختار و طرح سازماني نظر مي‌دوزد و فن شناسي و محيط سازماني را تحت بررسي قرارمي دهد.

یکی از کارهای محوری که زمینه عاقبت به خیری را فراهم می کند این است که انسان به مسئولیت هایی که بر عهده او قرار دارد به چشم اهمیت نگاه کند. اهمیت شناخت و شکر نعمت به خصوص شکر عملی را بسیار مهم است و ما زمانی می توانیم شکر یک نعمت را به جا بیاوریم که در مرحله اول بتوانیم این نعمت را بشناسیم و درک کنیم. همه ما باید قدردان خون 220 هزار شهید باشیم که در راه اعتلا، حفظ و پیروزی انقلاب اسلامی جان خود را فدا کردند تا اسلام و نظام مقدس اسلامی به حرکت خود ادامه دهد. نعمت انقلاب و نعمت رهبری دو نعمت بزرگی است که برای ما وجود دارد و ما باید قدر این نعمت ها را بدانیم. موضوع آتش به اختیار در بحث فرهنگی که مورد تاکید مقام معظم رهبری است تکیه بر کار فرهنگی خود جوش و پرهیز از بی قانونی و محکوم نکردن جریان انقلابی کشور دارد.

پيشنهادات

1.مديريت جهادي بايد اصل خدا محوري و عدم تقدم بر خدا و رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار و اوليا و بزرگان دين را به عنوان شاخصه ي عملي در برنامه هاي خود داشته باشد .

2.مديريت جهادي بايد اصل اطاعت پذيري از ولايت فقيه را جز الزامات ديني خود بداند.

3.مديريت جهادي بايد در هر زمان متناسب با نياز آيين نامه ها و دستورالعمل هاي خود را طراحي وانعطاف پذير باشد يعني متناسب با تحولات و تهديدات فرصت ها را به دست بياورد.

4.مديريت جهادي بايد روحييه خطر پذيري را جهت كاركنان با التزام عملي مديران  به اين موضوع احيا نمايد.

5.مديريت جهادي توجه به روحيات و خواسته هاي نيروي انساني را تامين مي نمايد.

6.مديريت جهادي به كار  به عنوان عبادت مي نگرد.

7.مديريت جهادي اخلاق محور است .

8.مديريت جهادي حافظ بيت المال است و قناعت را رعايت مي كند.

سخن آخر

با توجه به مطالبی که تا اینجا گفتیم و با توجه به مؤلفه‌هایی که از بیانات رهبری معظم انقلاب استفاده کرده‌ایم، «مدیریت جهادی» را این‌چنین تعریف می‌کنیم: «مدیریت جهادی مدیریتی است با عشق و ایمان به خدا، خستگی‌ناپذیر، با گام‌هایی بلند و دارای شتاب مدبرانه که با بصیرت و دشمن‌شناسی خود از موانع پیش رو یکی پس از دیگری می‌گذرد و به‌سوی ایجاد تمدن اسلامی به پیش می‌رود.

گردآورنده: معین رمضانی کارشناس فقه و حقوق اسلامی



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 530
برچسب ها : معین رمضانی کارشناس فقه و حقوق اسلامی,مديريت جهادي در عرصه فرهنگ,مديريت جهادی, عزم ملي,مدیریت جهادی چیست؟سخن آخر,

تاريخ : پنجشنبه 5 مرداد 1396 | 5 بعد از ظهر | نویسنده : معین فرد |

نقش دینداری و معنويت در پیشگیری از جرايم و آسيب هاي اجتماعی

 

 

دينداري نوعي زندگي و تربيت ديني فرآيندي است که آدمي را براي نحوه خاصي از حيات مهيا مي سازد. اين نحوه زندگي بر مبناي اصول، قواعد و راهبردهاي از پيش تعيين شده اي شکل مي گيرد که توسط دين و در قالب عقايد و شريعت به آدمي عرضه گرديده است.پس اگر انسان در گستره تعاليم صحيح ديني رشد يابد، در همه حال خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خويش حس کند ، قوانين اجتماعي را به بهترين نحو رعايت مي نمايد و به حقوق متقابل انساني احترام مي گذارد. با ايجاد اين بستر، مظاهر انساني به ظهور مي رسد و جامعه متجلي مي گردد چون در تربيت ديني، بعد اجتماعي همراه با بعد ايماني و شخصيت، پرورش و رشد مي يابد.دين در يکپارچه سازي انساني و سالم سازي جوامع نقش بسزايي دارد . گروهی از متخصصان روانشناسي شخصيت از جمله :«اهلرانگر»، «يونگر»، «ويکتورفرانگل»،«آلپورت» و ... بر اين باورند که دين و ارزشهاي ناشي از آن بيش از هر عامل ديگري در يکپارچگي شخصيت و معني دادن به شخصيت فرد موثرند

بی شک اعتقادات و آموزه های دینی يكي از عوامل مهم و تاثيرگذار در كاهش آسيب هاي اجتماعي و جرايم است چون پيشگيري از جرم، بخشي مهم و در عين حال مورد توجه سياست جنايي اسلام است. آموزش، تقويت انگيزه هاي معنوي، تامين نيازهاي طبيعي و مشروع و حذف عوامل تحريک کننده از يک سو و مراقبت همگاني و متقابل که با امر به معروف و نهي از منکر در جامعه اسلامي، به عمل مي آيد، از سوي ديگر عناصر و مراحل گوناگون اين جنبه از سياست جنايي اسلام محسوب مي شود که جامعه مدني در آن سهم عمده اي را دارا است. (حسيني، 1383 : 217)

بنابراین در ارتباط با نقش پیشگیرانه اعتقادات دینی در بروز جرایم که یافته های کارشناسان امر موید این مطلب است : تمام مفاسد فردي و اجتماعي از بي ديني است. در مراجعه به زندان ها خواهيم يافت که تقريباً 98 درصد بزهکاران و جنايتکاران کساني هستند که اعتقادات ضعيفي دارند.(بيات،.1387،106) دين در سالم سازي محيط اجتماعي نقش موثري دارد. دين مي تواند عامل کنترل اضطراب ها و احساس ناامني ها و وسيله اي براي ايجاد آرامش باشد. در عصر حاضر بسياري از انحرافات، لغزش ها، شکست ها و نابودي جوامع و ... به دليل غوطه ور شدن انسان در منجلاب گناه و شهوات و غرايز نفساني بوده است. (کي نيا، 1373 : 361-259).

بنابراین زمانی که در مراسم و مناسبت هاي ويژه ديني نظير ماه محرم و ماه مبارك رمضان  بيش از پيش معنويات در جامعه متجلي مي شود به همان ميزان وقوع جرايم و آسيبهاي اجتماعي نیز کاهش می یابد به نحوي كه بررسي آماري جرايم نیز این امر را تصدیق می نماید‏.پس زمان ها و مناسبت هاي مذهبي تأثير شگرفي در نحوه برخوردهاي اجتماعي افراد دارد و حتي كساني كه غير مذهبي به شمار مي آيند در زمان هاي مشخصي چون ماه رمضان و محرم از رفتار متعادل تري نسبت به ماه هاي ديگر برخوردار بوده اند

دين با سه خصيصه زير به پيروان خود مصونيت مي بخشد:

الف ـ دروني ساختن تعليمات

ب- ارائه تصوير دل انگيز و آرام بخش از آفرينش و هستي

ج- طرح و معرفي الگوهاي موفق

بنابراين دين اسلام در کنار انذار ، بيم دادن و ترساندن که مي تواند ريشه و خاستگاه گناه و انحراف را بسوزاند، تأکيد و ترغيب به ثواب آخرت و نيک بختي دنيا نموده است و از سوي ديگر آيين‌هاي مذهبي جمعي همچون مراسم ماه رمضان، نظارت همگاني، مسئوليت جمعي ، فراخواني دين به همياري بر کار نيک، پرهيز از هر نوع مساعدت در کار خلاف و دهها آموزه ديني ديگري که در همه اديان وجود دارند و در اسلام به نحو کامل‌تر و جامع‌تري وجود دارد، هر کدام مي‌تواند در برابر انحراف اجتماعي نقش بازدارنده‌اي ايفا نمايند. از اين رو دين و دينداري همواره نقش مثبت در برقراري امنيت اجتماعي در جامعه داشته است.

بنابراین با توجه باورهای مذهبی و اعتقادات مردم، وقتی جو معنویت بر جامعه حاکم می‌شود، افراد نیز تحت تاثیر این جو قرار گرفته و بیشتر از اعمال و رفتار خود مراقبت می کنند و همین امر در کاهش جرم در این ماه ها نقش تعیین‌کننده‌ای دارد و در این زمینه لازم است نهادهای اجتماعی و فرهنگی از یک‌سو و شهروندان از سوی دیگر به توسعه روح معنویت در جامعه کمک کرده و زمینه را برای کاهش جرم و آسیب های اجتماعی فراهم کنند.

از اين رو قرار گرفتن انسان در زمان ها و موقعيت هاي معنوي همچون محرم باعث مي شود تا از پديده هايي که مغايرت با ارزش هاي والاي آن دارد دوري کند و اين نوع رفتار ناشي از سرشت دروني و همچنين اعتقادات ديني و مذهبي است که در اين ايام تقويت مي شود(صادقيان،1390: 3)

بي شک موثرترين پليس و حافظ امنيت اجتماعي انسان ها، وجداني است که در سينه و قلب آنها قرار دارد و بهترين قانون، آن قانوني است که با فطرت الهي انسان سازگار باشد. مديريت حفظ امنيت اجتماعي اگر بتواند هماهنگ با وجدان انسان ها و فطرت الهي آنان حرکت کند بالاترين بهره وري و بيشترين تاثير را در کاهش جرايم خواهد داشت. به يقين فضاي سالم و مکاني دور از گناه نقش ارزنده اي در کاهش تمايل انسان هاي حتي غير مذهبي به جرم دارد؛ چرا که انسان ها با فطرت الهي متولد مي شوند اما فضا، جو، زمان و مکان ممکن است مسير آنها را منحرف كند(صادقيان،1390: 5) امنيت اجتماعي زماني افزايش مي يابد که قانون به عنوان فرهنگ عمومي پذيرفته شود و وجدان و فطرت بشري خود به عنوان پليس در جامعه عمل کند و هر کس خود پليس و مجري درستي جهت اجراي قانون شود.

دين، محاسبه گري و مهار و کنترل نفس را به خود فرد واگذار مي کند و پيش ازآن که ديگري در نظر آيد، خدا و محاسبه وجدان و فطرت پا در ميدان مي گذارد. از اين روست که مساله تقوي به عنوان ساز و کاري دروني و مديريت کنترل اجرايي قوانين در انسان مومن عمل مي کند. فرهنگ عاشورائي به جهاتي اين را تحقق مي بخشد , زيرا ارزش هاي ديني را در انسان تقويت و جايگزين ارزش هاي نابهنجار و غير ديني مي کند،از اين روست که بزهکاري در انسان کاهش مي يابد(زحيلي،1379)

امروزه بسياري از متفکران به نقش مثبت و سازنده مذهب در پيشبرد وضع اجتماعي و فردي اعتراف دارند و بر اين باورند که نماز و نيايش و مراسم مذهبي، آرام بخش روح و روان انسان ها و پايان بخش اضطراب ها و دلگيري ها است. شهيد مطهري درباره نقش دين و امنيت بخشي مي گويند: زندگي بشر خواه و ناخواه در کنار خوشي ها و شيريني ها،رنج ها و شکست ها،از دست دادن ها و ناکامي ها دارد.پاره اي از حوادث جهان مانند پيري و مرگ قابل پيشگيري و بر طرف ساختن نيست و اين ها اموري است که انسان را رنج مي دهد. ايمان ديني در انسان ،نيروي مقاومت مي آفريند و با تفسير تلخي ها آنها را شيرين مي گرداند و اموري چون چنگال وحشتناک مرگ را به وسيله اي براي بازگشت به خدا و برخورداري از نعمت هاي ابدي خدا مبدل مي سازد و بدين ترتيب نه تنها آن را تحمل پذير مي سازد و بلکه به پديده هاي شيرين مبدل مي سازد.

بنابراین با توجه باورهای مذهبی و اعتقادات مردم و تقویت جو معنویت بر جامعه ، افراد نیز تحت تاثیر این شرایط قرار گرفته و بیشتر از اعمال و رفتار خود مراقبت می کنند و همین امر در کاهش جرم در این ماه ها نقش تعیین‌کننده‌ای دارد پس لازم است نهادهای اجتماعی و فرهنگی از یک‌سو و شهروندان از سوی دیگر به توسعه روح معنویت در جامعه کمک کرده و زمینه را برای کاهش جرم و آسیب های اجتماعی فراهم کنند.

تحقيقات نشان مي دهد نوجواناني كه والدين آنان از اعتقادات مذهبي محكم تري برخوردار هستند در ايام مذهبي كمتر مرتكب اعمال خلاف مي شوند بنابراين والدين بايد به اين امر توجه ويژه اي داشته باشند. (صادقيان،1390،4)

- خانواده نقش مهم و اساسي در متدين کردن فرزندان خود دارد و اگر در خانواده ،پدر و مادر متدين و پاي بند به دين و احکام اسلامي باشند، فرزندان از همان کودکي با مسائل مذهبي آشنا شده با آن خو مي گيرند، رشد يافته و در نتيجه همه چيز را با چشم دين مي بينند.

- تربيت ديني از يک طرف موجب پالايش درون انسان ها مي شود و از طرف ديگر، بر حالات بيروني آن ها اثر مي گذارد.پس وقتي دين در قالب آموزش هاي موثر به عنوان پايگاهي تعالي بخش و پناهگاهي امن و موثر براي افراد تجلي يافت، بسياري از خطرات اجتماعي مانند:اعتياد به مواد مخدر و روانگردان ها، مشروبات الکلي، سرقت، مفاسد اخلاقي و....از بين مي رود و امنيت اجتماعي به بهترين شکل متجلي مي گردد. مفاهيم و آموز هاي ديني مرتبط با امنيت اجتماعي همگام با طراز تحول شناختي بشر به بهترين شکل ارائه شود. 

فهرست منابع :

1-زحيلي،محمد(1379).نقش دين در زندگي و نياز انسان به آن.ترجمه محمد صالح سعيدي.سنندج

 2-بيات،بهرام ،(1387)،پيشگيري از جرم با تکيه بر رويکرد اجتماعي محور،تبليغات

 3-کي نيا ،مهدي(1373)مباني جرم شناسي،انتشارات دانشگاه تهران

 4-حسيني،سيدمحمد(1383)،سياست جنايي(دراسلام و در جمهوري اسلامي ايران)،انتشارات سمت

 5-صادقيان،مصطفي(1390)نقش محرم در کاهش بزه کاري،سايت خبرگزاري پليس

 6-صحيفه نور،جلد107-بيانات مقام معظم رهبري،1379

بتولی ،سیدحسن (1391).به نقل از http://www.masjedsalamat.blogfa.com/post/34

 ماهنامه شادکامی و موفقیت شماره63   http://basijnews.ir/fa/news

تهيه و تنظيم : باقر رجبي ويسرودي: کارشناسي ارشد  رشته پژوهش علوم اجتماعي 



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 505
برچسب ها : باقر رجبي ويسرودي, کارشناسي ارشد,رشته پژوهش علوم اجتماعي, نقش دینداری و معنويت در پیشگیری از جرايم و آسيب هاي اجتماعی,طرح و معرفي الگوهاي موفق,

تاريخ : شنبه 3 تير 1396 | 8 بعد از ظهر | نویسنده : معین فرد |